
پارت2:خوشگله کلاسمون

مچ دستمو محکم گرفت و منو داشت به سمت در میبرد! مثل وحشیا داشتم دستو پا میزدم تا ولم کنه ولی مگه میشد؟؟
ماشالله نر خری بود واس خودش ، بالاخره زورم بهش نرسیدو منو با یه تیپا از کلاس پرت کرد بیرون
انگشت اشارشو تو هوا تکون داد و تهدید وار گفت:
+ همینجا میمونی تا اخرکلاس تکلیفتو مشخص کنم ، شیرفهم شد؟؟؟
چون قدم بزور تا سینش میرسید ، کمی خودمو بالا کشیدم و باپرویی گفتم:
_ نه خر فهم شد
با سوتی که دادم لبمو گزیدم که پوزخندی زدو در کلاسو محکم بست ، ای خااااک برسرت رستا ، میمیری دو دقیقه ساکت بمونی؟؟؟؟
خودتو با خاک کوچه هموار کردی که ، سری از تاسف برای خودم تکون دادم...
خواستم برم سمت حیاط که با فشار آوردن کلیه هام فوری به Wc مراجعه کردم
چون همیشه سرویس بچها کثیف بود ، منم میپیچوندم و میومدم مستراب مخصوص معلما
اول نگاهی به دورو اطرافم انداختم و بعد از اینکه مطمعن شدم کسی نیستش ؛ مث بز سرمو انداختم پایین و چپیدم تو دسشویی
دارو ندارمو کشیدم پایین و داشتم باخیال راحت تخلیه میکردم خودمو که با شنیدن صدای پای کسی استرس گرفتم و زود کارمو انجام دادم
یه چند دقیقه ای تو دسشویی موندم تا یارو بیاد بیرون
تا یارو بیاد بیرون که متاسفانه خبری ازش نشد ، الهی خرمای شب هفتتو پخش کنم ، بنده خدا فک کنم اسهاله که انقد لفتش داده
از بوی گند دسشویی داشت حالم بد میشد که درو باز کردم و فوری به سمت روشویی رفتم ، مایعی به دستم زدم و داشتم آب میکشیدم که دستی نشست رو شونم
هینی کشیدم و برگشتم عقب که با دیدن آقا معلم لب پایینمو به دندون گرفتم ، خدایا این چند بار در روز میاد دسشویی؟
با خشم لب زد:
+ تو اینجا چیکارمیکنی؟؟
دستامو با مانتوم پاک کردم و متفکرانه گفتم:
_ بعله درسته .... سوال خوبیه.... من اینجا چیکارمیکنم واقعا؟؟ لابد اومدم اورانیوم ۼنی شده پیداکنم
+ حالا منو مسخره میکنی وروجک؟؟؟ الان بهت نشون میدم کل کل با معلمت چه عواقبی داره
خواست بازومو بگیره که خودمو عقب کشیدم و حالت تدافعی گرفتم
_ جناب آقای کوهیار زارعی صبر کنین لطفا بنده عرضی داشتم
اخماشو توهم کشید و دست به سینه جلوم ایستاد تا ببینه چی میگم
یه قدم به عقب رفتم
گوشیمو از داخل جیب مانتوم در آوردم و گرفتم جلوی صورتش و باخنده گفتم:
_ برای اطلاعات بیشتر عدد ۱ را وارد نمایییید
اینو گفتمو بدو بدو از دسشویی زدم بیرون...